جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


روش علاقه مندي نوجوانان به عبادت
-(4 نفر) 
روش علاقه مندي نوجوانان به عبادت
بازدید 1719
گروه: دنياي فن آوري
زير بناهاي فکري افراد، ديدگاه و عقيده ي فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و… تأثير مستقيم بر ايمان و پاي بندي او به انجام فرائض و اعمال و رفتار آنان دارد.[1]براي تقويت علاقه نوجوانان به عبادت بايد نکات زير رعايت شود:
1- پيروي از سيره و روايات معصومين (عليهم السلام) توجه و عنايت ويژه اي داشته باشيم. امام علي (عليهم السلام) در رابطه با دوره جواني مي فرمايند: «با توجه به دانش کم جوان ناداني و جهل او معذور است .[2]
توجه به اين فرمايش و ديگر دستورات معصومين (عليهم السلام) موجب صبر و متانت بيشتر انسان در قبال خطاها و لغزش هاي جوان مي شود.
2- از بيانات يأس آور به طور جدي خودداري شود و لطف و رحمت و مهرباني خداوند را نسبت به همه بندگانش مخصوصا به جوانان ياد آور شويم. روان شناسان متعددي چون «راجرز» و «کمزواستيک» رفتار را متأثر از احساسات دانسته اند. طرز تلقي ها، ادراکات و احساسات، تعيين کننده رفتارند. بدين سبب اگر مربي آموزه هاي ديني را در قالبي مطرح سازد که فقط با احساس ترس، يأس و منفي گرائي همراه باشد، اهداف بالنده تربيتي ديني محقق نخواهد شد.[3] امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «دوست داشتن برتر از ترسيدن است».[4]

روش علاقه مندي نوجوانان به عبادت

3- با محبت و توجه ويژه و اعطاي هدايايي در مناسبت هاي مختلف، بايد دل فرزندان را بيش از پيش به خود متمايل کرد تا براي جبران کمبودهاي عاطفي خود به بيرون از خانه و دوستان غير صالح پناه نبرند. پيامبر (صلي الله عليه وآله) در باره ي اکرام فرزندان فرمودند: «فرزندان خود را احترام کنيد و نيکو تربيت نماييد».[5]
4- از بداخلاقي و خشونت پرهيز شود. امام علي (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايند: «بداخلاقي دوست و خويشان را فراري مي دهد و بيگانه را به بي اعتنايي و بي توجهي وا مي دارد».[6]
5- تغافل نسبت به برخي از خطاهاي فرزندان و وانمود نمودن بي اطلاعي از برخي اشتباهات او، چرا که در غير اين صورت حيا و خويشتن داري او نسبت به شما کاهش مي يابد. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «شخص عاقل نيمي از او صبر و تحمل و نيم ديگر او تغافل است».[7]
حد المقدور از نصيحت مستقيم پرهيز شود و خواسته هاي خود را غير مستقيم طرح کند. امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند: «از پدرم شنيدم که فرمودند: نصيحت خشن است و بر ديگران سخت مي آيد».
6- حد المقدور از نصيحت مستقيم پرهيز شود و خواسته هاي خود را غير مستقيم طرح کند. امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند: «از پدرم شنيدم که فرمودند: نصيحت خشن است و بر ديگران سخت مي آيد».[8]
7- تقيّد به حضور بيشتر و صميمانه در کنار خانواده (به ويژه پدر خانواده) به خصوص در ساعاتي که همه ي اعضاء خانواده حضور دارند که موجب مهر و صميميت محيط خانواده مي شود.
8- انطباق کامل بين گفتار و کردار والدين و مربيان زيرا لازم است آنچه را که از ديگران مي خواهيم، خود به نحو مطلوب به آن پايبند باشيم. امام صادق (عليه السلام) فرمود: ”مردم را به غير زبان (با عمل) به خير دعوت کنيد”‌.[9]
9- پرهيز از زبان تحکم، زور و تهديد و استفاده از زبان تحليل، تفهيم و بيان حکمت احکام. زيرا عدم تبيين منطقي اسلام مي تواند آسيبي باشد که به دين گريزي جوانان مسلمان منتهي شود. همانگونه که سبب دست کشيدن مسيحيان از مسيحيت و گرايش به دين اسلام عدم اقناع منطقي آنان از دينشان است.[ 10]
10- تلاش منطقي در جهت ايجاد زمينه حضور او در اماکن و مجالس مذهبي (که خالي از خرافات ها و پيرايه هاي غير منطقي است) و آشنايي با چهره هاي موفق مذهبي ميزان پايبندي او را به آموزه هاي ديني تقويت خواهد کرد و اگر در مناسبت هاي مذهبي چنين جلساتي را در منزل خويش بر پا کنيد و به او نيز مسئوليتي در اين مجالس بدهيد بدون تأثير نخواهد بود.
11- اگر شيوه هاي ملاطفت آميز پس از مدت قابل ملاحظه اي جواب نداد آن گاه مي توان از شيوه هاي قهرآميز استفاده کرد،[11]: لکن بايد توجه داشت که در اين شيوه مانند هر شيوه ي ديگري نبايد دچار افراط شويم، چرا که نتيجه ي معکوس خواهد داشت.
از طرفي تا زماني که مطمئن به مفيد بودن اين روش نباشيم استفاده از آن توصيه نمي شود. به همين خاطر طرد و بيرون کردن فرزند از خانه عمل شايسته اي به نظر نمي رسد. به هر حال اگر مربي و بطور خاص والدين نسبت به مسئوليتي که در تربيت فرزندشان بر عهده شان گذاشته شده کوتاهي و تقصير نکرده باشند با اين حال تأثيرگذار نبودند، نبايد خود را ملامت و سرزنش نمايند چون انسان آزاد آفريده شده و در تصميم گيري ها آزاد است[12] و هر کس بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد.

روش علاقه مندي نوجوانان به عبادت

زبان عربى و عبادت
به اعتراف اهل فن زبان عربى يکى از وسيع‏ترين و جامع‏ترين زبان‏هاى دنياست، و در آن قابليت هاي زيادي وجود دارد که معانى عميق و دقيق را با رساترين لغات و قوى‏ترين ادبيات، بازگو کند.[13]خداوند براى سخن گفتن با بشر و بيان حقايق هستى و در نتيجه هدايت انسان‏ها از زبان عربى استفاده نموده است،
از آن جا که اسلام يک دين جهانى است[14] و تشکيل امت واحد در دستور کار چنين دينى قرار دارد، همان طور که پيامبر (صلي الله عليه وآله) نيز در بدو تشکيل حکومت در مدينه، بين مسلمانان عقد اخوت بست و آنها را به وحدت فرا خواند. اين اصل، در بسيارى از عبادت‏هاى اسلامى خود را نشان داده و تجلى پيدا کرده است.
خواندن نماز و ساير عبادت‏ها به زبان عربى نيز نشانه‏اى از جهانى بودن دين اسلام است؛ زيرا جمعيتى که در يک جبهه و صف واحد قرار مى‏گيرند، ناگزيرند زبان واحدى داشته باشند تا به وسيله‏ آن با هم تفاهم کنند؛ يعنى بايد علاوه بر زبان مادرى و محلى، يک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند؛ چراکه يقيناً وحدت چنين جمعيتى بدون يک زبان واحد، کامل نيست.[15]
امروزه، عده‏اى از متفکران معتقدند: تا دنيا به صورت يک کشور در نيايد، مردم جهان روى سعادت را نخواهند ديد و بدين منظور نقشه‏هايى طرح کرده‏اند و يکى از موارد برنامه‏ آنها به وجود آوردن يک زبان بين المللى و جهانى است.
آيا در زمان پيامبر (صلي الله عليه وآله) با توجه به مخاطبان اوليه ى اسلام و فرهنگ آن روز دنيا ولزوم و ضرورت هدايت انسان‏ها در طول تاريخ و رسيدن به وحدت و يک پارچگى، راهى غير از اين وجود داشت که کاملترين زبان به عنوان زبان قرآن و عبادات انتخاب گردد تا هم بيانگر معانى عميق و حقايق لطيف باشد و هم در پرتو آن، انسان‏ها به همبستگى و حسن تفاهم اسلامى برسند؟ حال تصور کنيد که اگر مثلاً در نماز جماعت مسجد الحرام در ايام حج، هر کس موظف مى‏بود اذکار نماز را به زبان محلى خودش بخواند آيا اين هرج ومرج بوجود آمده، زشت و مستهجن نبود؟!
البته واحد بودن زبان نماز گرچه مربوط به شکل و ظاهر نماز است، اما موجب مى‏شود باطن و روح عبادت هم محفوظ بماند يعنى اگر بنا بود که هر کس با زبان خودش نماز بخواند، احتمال تحريف و آميخته شدن آن به خرافات و مطالب بى‏اساس که بر اثر ترجمه‏هاى غلطِ افراد غير وارد رخ مى‏داد، منتفى نبود و خواندن قرآن به صورت معين و زبان به خصوص، روح نماز را از مبتلا شدن به چنين خطرى نگاه مى‏دارد.
خداوند از طريق قرآن نازل با بشر سخن گفته است و بشر براى پاسخ به کلام خداوند بايد آن را بفهمد. ائمه‏عليهم السلام از آنجا که به طور کامل قرآن را درک کرده‏اند و خود حقايق قرآنند، بهترين پاسخ رادر قالب دعاها به خداوند داده‏اند. به بيان ديگر سخن خداوند، قرآن نازل است و دعاهاى ائمه‏ (ع)، قرآن صاعد؛ قرآن سخن خداوند با بشر است و دعا سخن بشر با خداوند
براى تکميل بحث لازم است دو نکته يادآورى گردد:
1- لازم نيست حتماً دعاها به عربى خوانده شوند؛ حتى دعا در نماز به زبان فارسى جايز است، اگرچه بهتر است دعاهايى که از ائمه‏ (عليهم السلام) صادر شده‏اند با عنايت و توجه به معانى آنها، به زبان عربى باشند. مطلب زير دليل اين امر را براى ما واضح مى‏سازد:
خداوند از طريق قرآن نازل با بشر سخن گفته است و بشر براى پاسخ به کلام خداوند بايد آن را بفهمد. ائمه‏عليهم السلام از آنجا که به طور کامل قرآن را درک کرده‏اند و خود حقايق قرآنند، بهترين پاسخ رادر قالب دعاها به خداوند داده‏اند. به بيان ديگر سخن خداوند، قرآن نازل است و دعاهاى ائمه‏(عليهم السلام)، قرآن صاعد؛ قرآن سخن خداوند با بشر است و دعا سخن بشر با خداوند. از اين روى دعاها همچون قرآن، مشتمل بر حقايق و معارف عميقى هستند که زبان عربى بهترين زبان براى بازگو کردن آنهاست.
2- آنچه گفته شد به معناى بى توجهى مسلمانان به معانى اذکار در نماز و… نيست؛ بلکه بر هر مسلمان لازم است که با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه مى‏گويد، و در اين صورت است که اعمال او خشک و بى‏روح تلقى نخواهند شد و سکوى پرواز او به سوى ابديت خواهند گشت.

پي‌نوشت‌ها:
 

[1] تَفَکُّرُ سَاعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبَادَةِ سَبعِينَ سَنَةٍ، »تفسير عياشي، ج 2، ص 208؛ مستدرک الوسائل، ج2، ص 105. [2] نک: نرم افزار پرسمان. [3] غرر الحکم، ص 76,«جهل الشباب معذور و علمه محصور». [4] تقويت نظام خانواده، ج 1، ص 266. [5] شيخ کليني، الکافي جلد8 ص 128. [6] مستدرک الوسائل، ج 15، ص 168؛ «اکرموا اولادکم واحسنوا آدابهم». [7] غرر الحکم، ص 435. [8] محمدي ري شهري، ميزان الحکمه حديث 14915. [9] کشف الغمة، ج3، ص 84. [10] محدث نوري، مسترک الوسائل جلد8 ص 456. [11] دکترساجدي، دين گريزي چرا،دين گرائي چه سان ؟ص 226. [12] علامه مجلسي، بحار الانوار جلد31 ص 503, «آخر الدواء الکي آخرين دارو داغ نهادن است» [13] انسان، 3 .”‌راه را به او نشان داديم يا(راه درست را انتخاب مي کندو مي پيمايد و)سپاسگزار است يا(منحرف مي شود و)ناسپاس”‌. [14] الميزان، ج 4، ص 160 ؛ تفسير نمونه، ج9، ص 300 و ج 13، ص 311 و ج 21، ص 8 ؛ پاسخ به پرسش‏هاى مذهبى آيت الله مکارم شيرازى و آيت الله سبحانى، ص 293. [15] اعراف، 158 – انعام، 19 – انبياء، 107 – احزاب، 40 – سجده، 42 – ر.ک: الميزان، ج4، ص 159 – 161 . اعراف، 158 – انعام، 19 – انبياء، 107 – احزاب، 40 – سجده، 42 – ر.ک: الميزان، ج4، ص 159 – 161 .

منبع : اسلام پديا
ارسال توسط کاربر محترم سايت : mostafakazemy
اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس